شجریان و رهبری و گاندی

1,527

 

شجریان استاد آواز ایران درگذشت . من خاطرات روحم را با شجریان دارم وقتی دیوان شمس ده جلدی را به قیمت ده

هزار تومان از کتابفروشی پیرمردی خریدم و کل مسیر را از ذوق این فتح پیاده تا خانه آمدم، من بودم و مولانا و شجریان. شجریان

تنها کسی ست که به نظرم مولانا حافظ سعدی و فردوسی و خیام از شنیدن صدایش لذت می بردند.

من با شجریان در قرون سفر می کردم . همچنان که از شجاعت رازی در اندیشیدن مغرور می شدم از شوریدگی حافظ و مولانا

سرشار می شدم و از فردیت خیام یاد می گرفتم و با سعدی در خیابان قدم می زدم و من همه این بودنها را با شجریان داشتم.

چرا شجریان؟ شجریان از معدود نخبگان و برگزیدگان فرهنگ معاصر ایران است که به تمامه نقش رهبری خود را ایفا کرده است.

در همه بزنگاه های تاریخی ایران در کنار مردم حضور پیشرو داشته است. درکی عمیقا واقع بینانه از واقعیت فرهنگ ایران

داشت و همیشه تفاوت نقش مردم و نقش رهبر و نخبگان را پیش چشم داشت.

نمونه دیگر چنین شخصیتی برای من محمد مصدق است.

اینگونه شخصیت ها همچنان که شناختی واقع بینانه از خود و مردم خود دارند اما با چشم اندازی تاریخی رفتار می کنند و به

نقش یگانه و تاثیر گذار اقدام رهبران در شکل گیری مردم آگاهی دارند.

نمونه چنین رفتاری در شجریان بود همیشه شعری را می خواند که صدای زمانه باشد و همیشه در سخت موقعیت ها با شجاعت

و بدون پرده پوشی و بازی با کلمات و صریح نظر خود را بیان می کرد.

شجریان چنان به نقش خود آگاه بود که تلاشی برای نوشتن قانون اساسی برای گذار به ایران دموکراتیک کرده است.

به گفته عباس میلانی ، محمدرضا شجریان سالها “در مشورت با حقوقدانان و سیاستمداران ، در حال تدارک این متن بود، چرا که

می دانست ایران برای رسیدن به حکومت دموکراتیک به چنین متنی نیاز خواهد داشت. ”

این است نقش نخبگان و الیت جامعه. هیچ جامعه ای در هر مقیاسی در تاریخ نمی توان سراغ گرفت که بدون داشتن چنین

رهبران پیشرو و واقع بینی تغییر کرده باشد.

گاندی یک نمونه عالی از چنین رهبری است ، ترازی از رهبری که مردم هند و آرزوهای آنها را یکپارچه کرد.

ایران و مردم ایران

نیازمند چنین برگزدیدگان و نخبگانی است.

 

کانال خودت را معماری کن

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.