من ، نیچه و نوروز
هدفگذاری در سال نو؟ روشهایی مختلف از استادان مختلف موجود است با گوگل ساده میتوانم لحظاتی شیرین را تجربه
کنم. سنم که بالاتر میرود میبینم راه مشخصتر و نتایج محتومتر هستند. با گفتن اینکه نتایج محتوم هستند، نشانی از تقدیرگرایی ندارم بلکه معنای این جمله است که فردا ادامهی امروز است.
زندگی دیدن یک پازل است از قطعات نیمه چیده شده یا قطعاتی از پازل را داشتن و ساختن یک پازل. تلاشی ست در جهت
ساختن و معنا کردن یک پازل و اینهمه با نمایش تدریجی پازل همراه است پازل را یکجا نمیبینیم یا تواناییاش را نداریم یا
نشدنی است و یا هر موضوعی دیگر و کلاسهای انگیزشی و کتابهایشان مثل داستانهای جوجه اردک زشت میمانند و
کتابهای قصه کودکان.
نه خبری از آنهمه رؤیاها میماند و نه افق آنقدر روشن و گسترده. اینهمه را اضافه میکنم به اینکه اینجا ایران است که در
پنجاه سال گذشته دو انقلاب، طولانیترین جنگ قرن بیستم و بحرانهای جدی در سیاست داخلی و خارجی، بحرانهای
اقتصادی، حدود ۲۵ زلزله شدید و دهها سیل ویرانگر و خشکسالی را تجربه کرده است؛ و من، من یک ایرانی معمولی با البته
کمی چاشنی جنگجویی.
اما با خود که میتوانم همدلی کنم با بیقراری خودم. نه مانند حافظ از ملامت کشیدن خوش باشم و نه از وضع خود راضی.
وقتی اینگونه میاندیشم فردیتم ظاهر میشود اینکه من یگانهام و منحصربهفرد.
نیچه عامل اصلی اینکه انسان نمیتواند خودش باشد را فقط سرسری گرفتن کارها میداند. من بودن اولین چیزی که میخواهد
شجاعت است شجاعتِ شجاع بودن. شفاف بودن با خود نه با دیگری، صریح بودن با خود، خیره شده به آینه و خیره ماندن به آینه
شجاعت میخواهد. “بشو آنچه که هستی”، بدون شجاعت و قبول مسئولیت و صراحتِ عمل در اندازهی شعار هم نیست.
خود بودن در زمانهای که سرشار از وقتگذرانی ست شجاعت میخواهد، از صف سرگرمی و وقتگذرانی خارج شدن. از صف
عموم خارج شدن یعنی از چرخ وقت تلف کردن خارج شدن این امیدبخشترین و رهاییبخشترین دستاورد شجاعت خود بودن
است.
و این آغاز خود افشایی ست باز هم شجاعت از نبش دیوار خود را نشانمان میدهد. نمونه انسانهایی که دوست داریم شبیه
آنها شویم را میبینیم اولین ویژگی آنها این است که سلطان زمان و ساعت هستند و کارها را جدی میگیرند خیلی جدی.
زیست آنها، نگرش آنها و بودن آنها اشارتی ست که ما را فرامیخواند تا تواناییهای خود را رشد دهیم.
محور اصلی زندگی ارزشها هستند. ارزشهای زندگی من اکنون خود را در انتخابها، عادتها و عمل من نشان میدهد.
اولویتهای من چیستاند؟ آنچه را که جدی میگیرم چیست؟ زمانم را چگونه میگذرانم؟
نمونه انسانهایی که افق ما هستند بر اساس ارزشهایشان زندگی کردهاند.
زندگی بر اساس ارزشها رنجآور و مشکل است. بدون رنج هم تبدیل به آنچه میخواهیم نمیشویم.
ارزشهای زندگی را خودت انتخاب کن. به جامعه و عوام وابسته نباش. بدان که هیچکس تو را خوشبخت
نخواهد کرد. تو تنها زمانی به رضایت خاطر میرسی که خودت، خودت را خوشبخت کنی. پس بشو آنکه
هستی.
نیچه
بازگشت ابدی نیچه
نیچه میخواهد تصور کنیم در یک موقعیت خیالی موجودی خیالی از ما میخواهد تمام زندگی کنونی ما به صورت تکرارپذیری،
تکرار شود. آیا میپذیریم این تکرار را. زندگی کنونی ما مانند ساعت شنی مدام سروته شود.
اگر بپذیرم یعنی راضیام از زندگیام اگر نپذیرم که باید به خودم پاسخ دهم که چه باید بکنم و چرا اینگونه است؟
اینجا باز هم شجاعت از بالای دیوار و گوشهای خود را نشانمان میدهد. شجاعت بازپسگیری ساعت شنی.
شجاعتِ در این لحظه بودن و هر لحظه در این لحظه بودن کلید رهایی و خود بودن است.
خودآگاهی به خود همین است.
نیچه و نوروز
اندیشیدن به مفهومهایی که نیچه مطرح کرده و هدفگذاری با این نگاه راهی به توسعه فردی است.
نظر شما چیست؟