دشورای های انتخاب اخلاقی
تصویر بالا فردی را نشان میدهد که تصمیم گرفت سلام نازی را انجام ندهد. در این لحظه او لحاظ فردی رشد کرد. در این لحظه
او به خودش اقتدا کرد و از هیچ مرجعی فرمانبری نکرد. اگر حتی خود را در چنین موقعیتی تصور کنیم. این تصور می تواند ما را
به رشد فردی برساند.
تصویر زیر آیشمن در دادگاه نورنبرگ است دادگاهی که در آن برای جنایتش در هولوکاست محاکمه میشد. آیشمن در این
دادگاه خود را بیگناه میدانست زیرا وظیفهاش را انجام داده بود. او قانون را اجرا میکرد و حتی خود را مستحق پاداش
میدانست زیرا انسانی وظیفه گرا بوده است.
هانا آرنت از فیلسوفانی بود که در دادگاه حضور داشت و جریان دادگاه را گزارش میکرد. شرح این ماجرا در فیلم سینمایی هانا
آرنت روایتشده است. هانا آرنت در گزارش خود از دادگاه از عادی بودن شر صحبت میکند. از وضعیتی که شر تبدیل به امری
عادی میشود. اگر آیشمن اجرای قانون را آنقدر بدیهی میداند که آنچنان جنایتهای هولناکی را مرتکب میشود و هیچ ندایی
از وجدان خود نمیشنود احتمالاً ما نیز میتوانیم در زندگی روزمرهی خود این پرسش را از خود بکنیم که آیا شر در زندگی و
تصمیمات هر روزهی ما جایگاهی دارد؟
آرنت مطرح میکند که آیشمن یک هیولا نیست او هم انسانی ست عادی. تمام آزمایشها نشان میداد که آیشمن ازلحاظ روانی
در سلامتی کمال بوده است. به نظر هانا آرنت انتساب شر به سلسلهی از ویژگیهای شیطانی و یا بیماریهای روانی درست
نیست، بلکه شر امری ست عادی که بیشتر انسانها میتوانند انجام دهند بهویژه انسانهایی که فرمانبردار هستند و همیشه
پیروی از هنجارهای همگانی را رعایت میکنند و این همان ناتوانی در اندیشیدن است. وقتی فرمانبران همگی نمیاندیشند شر
امری عادی میشود چراکه تبدیل به امری همگانی و هنجاری عمومی شده است.
نظر هانا آرنت با استقبال یهودیان روبرو نشد زیرا تصور عمومی بر این بود که ریشهی ایجاد هولوکاست فقدان احساس است
اما به نظر هانا آرنت ناتوانی در اندیشیدن منشأ ایجاد هر نوع شری است. از این نگاه ایستادگی هانا آرنت بر تحلیل و اندیشهی
خود در این موضوع نیز نشانهای است از فردیت و تأکید و تائید در حیاتی بودن اندیشیدن هر انسان بهعنوان موجودی یکتا و
یگانه.
هانا آرنت بر فردیت و اندیشیدن بهعنوان فرد تأکید میکند و از این دید شر دیگر امری عادی نیست. اگر آیشمن بهعنوان یک فرد
ناتوان در اندیشیدن نبود هیچگاه فرمانبری محض نبود و هیچگاه شر را در اجرای قانون توجیه نمیکرد.
اینکه ما چگونه به این توانایی در اندیشیدن برسیم مفهومی انتزاعی نیست اینکه ما چگونه به فردیت برسیم تلاشی آگاهانه
میطلبد بشر تجربه کرده است.
از خود بپرسیم آیا ما نیز در موقعیت آیشمن میاندیشیدیم و فردیت خود را حفظ میکردیم؟
اینجا دوراهی انتخاب است در این دو راهی من ساخته میشود؛ فردیت اینگونه ساخته میشود.
سخنرانی علیرضا امتیاز بسط دادهشدهی این ایده است پیشنهاد میکنم تماشا کنید و به سطح دیگری از فردیت برویم.
علیرضا امتیاز با ایجاد پویشی به نام اکسپو بخاری ، حضور معماران و طراحان ایرانی را در اکسپوی دبی ، با توجه به شرایط
اقتصادی ایران و بی نتیجه بودن شرکت ایران در این نمایشگاه را به عنوان یک دو راهی اخلاقی تعریف می کند. اینکه آیا معمار
باید در طرحی شرکت کند که هزینه ی آن بی بازده است و یا انتخاب کند این هزینه را به سمت گرمایش مناسب برای سه هزار
مدرسه در ایران سوق دهد. این انتخاب حاصل اندیشیدن به عنوان فرد است.