مردم ایران الیت ایران

360

فرش پازیریک قدیمی‌ترین سند حضور ملت ایران است در سرزمینی که اکنون هم ایران است. سه هزار سال قدمت

فرشی که سند اصالت و خلاقیت ایرانیان و عشق مردم ایران به زندگی است.

تکنیک و زنده بودن طرح فرش پازیریک از زنده‌ترین گواهی ها ست بر اصالت مردم ایران، انسان‌هایی که هنوز در

این سرزمین زندگی را ستایش می‌کنند. زندگی را از طریق مبارزه برای زندگی کردن، زندگی می‌کنند. مردمی که

رغمارغم آنچه از طریق الیت و بزرگانش بر او رفته و از طریق آنچه که دولت‌ها و حکومتهای دیگر بر این سرزمین

اعمال کرده‌اند باز هنوز در گوشه گوشه‌ی این سرزمین ادب فارسی و زبان بومی خود را پاسداری کرده‌اند هنوز نوای

موسیقی را زنده نگه داشتهاند همچنان که موسیقی بومی خود را زنده نگه داشته‌اند.

مردم ایران تنها سرزمینی هستند که در حمله اعراب شبه جزیره به ایران زبان خود را تغییر نداده‌اند یا بهتر است

بگویم نتوانستند زبان این مردم را تغییر دهند. ایران همیشه مانند فرش پازیریک حاصلی از اقوام بوده است

همین‌طور مانند فرش پازیریک در طرحی خلاقانه در یک کل منسجم زندگی کرده‌اند و حیات داشته‌اند.

من در مورد مردم ایران صحبت می‌کنم و نه در مورد الیت جامعه ایران، الیت جامعه ایران شوربختانه در نگاهی کلی

و تاریخی متوهم و خائن به ملت و فرهنگ ایران بوده‌اند. آن‌چنان که مردم ایران به تداوم ایران اندیشه‌اند الیت جامعه

ایران عقب مانده‌تر از مردم ایران بوده‌اند. الیت جامعه ایران از اعتماد و صداقت مردم ایران آن‌چنان در جهت

دیدگاه‌های غیرواقعی خود و منافع خود استفاده کرده‌اند که عموماً نقش منفی در پیشبرد تاریخی زندگی مردم ایران

داشته‌اند. هرچند این حکمی کلی نیست ولی می‌تواند دیدی کلی از نقش تخریب کننده ی الیت جامعه ایران ترسیم

کرد که چگونه ملت ایران در طول تاریخ از خیانت نخبگان و الیت خود آسیب دیده است و تاوان توهم‌های الیت

جامعه را نسبت به واقعیت داده است.

به خود ببالیم که ایرانیان از هر رنگ و نژاد هنوز دامنش به خون ملتی دیگر، به ظلم و ستم به دیگران و هم

میهنانمان خود آلوده نشده است.

هرگز در اینکه گروهی شهروند متعهد اهل فکر می‌توانند جهان را تغییر بدهند تردید نکنید. در

واقع، تنها چیزی که در تاریخ وجود داشته همین است.

مارگارت مید

نمایه تاریخی حرکت الیت ایران

نمایه‌ی تاریخ ایران، گردونه‌ی الیت و نخبگانی است که در چرخه‌ی ادعای الیت و نخبگان است برای عدالت و بهروزی،

اما همیشه به استبداد و تنگ‌نظری و توهم ختم شده است و باز به ادعای الیتی دیگر و باز استبدادی دیگر.

اما فرهنگ غنی ایران را مردم ایران همان کسانی که روزگاری فرش پازیریک را بافتند و امروز در گوشه گوشه ایران

زندگی را ستایش می‌کنند و ایران را نمایندگی می‌کنند. هرچند این سرنوشتی تراژیک است که ملتی که اینگونه

زندگی را ستایش می‌کنند همیشه در حال مبارزه برای زندگی کردن هستند.

غرض از نوشتن این چند خط این است که گرچه ما مردم غرقه در این سرنوشت تراژیک هستیم اما ستایش برانگیز

هستیم. این ستایش، جنبه‌ای از واقعیت است و نه فخر و مباهات.

این که تاریخ گواهی ست که ما خود را می‌شناسیم و از توهماتی که الیت بر ما مردم القا می‌کنند که شما

نمی‌خواهید یا شما نتوانستید در جهت بهروزی و پیشبرد باشید دور هستیم.

این آگاهی آغازی ست بر بازخواست از الیت ایران که چرا اینگونه‌اید و در چرخه‌ی ادعای بهروزی و پیشبرد و استبداد

چرخان هستید.

زنده باد مردم ایران

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.