فردیت، این روزها
فردیت و فردگرایی مفهومی ست مدرن که از اندیشههای عصر روشنگری برآمده است. در عصر روشنگری فرد، مانند
فرد در دولتشهر یونان در قبال دستاوردهای انقلاب فرانسه مسئولیت دارد و دستاوردهای انقلاب فرانسه دموکراسی
و حقوق بشر بودند.
در واقع فرد خود را در برابر حقوق انسان مسئول میداند و میداند برای رسیدن به فردیت خود باید باید فردیت
دیگران را نیز به رسمیت ببخشید.
در اینجاست که ظهور فردیت به معنای مثبت آن نمود پیدا میکند. فردیتی که به معنای رشد شخصیت و توسعه
فردی است. ایدهی مرکزی فردیت مثبت رشد فردی و توسعه فردی ست نه خودخواهی و اعمال اقتدار فردی.
این فردیتی که در متنهای انتخابی همراه با خط نستعلیق بر روی بدن حک شده نشان از پیروزی فردیتی است که در
چرخهی بازتولید اقتدارگرایی نمیافتد. از اقتدارگرایی خانواده و سنت رها شده است و خود را چونان ایده مرکزی رشد
و توسعه قرار میدهد.
“رویدادهای برجسته و چشمگیر تاریخ نتیجه ی مشهود تغییرات نامشهود در شیوه ی اندیشیدن انسان ها هستند.”
گوستاو لوبون
نمونه ای از متن ها
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
بیدار
اصالت
هستم اگر میروم
گر نَروم نیستم
برآنم که زندگی کنم
که عشق بورزم
که باشم …
“عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم”
تصاویر از کارهای هدا صمدی برداشته شده اند.