صبحگاهم
صبح اگر مظهر زایش و نو شدن باشد، وقتی که با ضمیر مالکیت خطاب می شود دیگر ادعایی خداگونه است . این شاید شرحی
باشد از ذهنیت میرزا غلام رضا اصفهانی وقتی که این تابلو را قلمی می کرد . نقطه نگذاشتن هم برای نوشته اش شاید تاکیدی
ست بر من گفتنش. من صبحگاهم آنقدر صبح هستم حتی می توانم و می خواهم که نقطه هایش را هم نگذارم. اگرهمه افقی
می نویسند من عمودی می نویسم صبحگاهم. من غلام رضا اصفهانی می ایستم و می نویسم صبحگاهم.
ترکیب بندی یگانه از اندیشه و نوشتن .
تلاشی از من در جستجوی فردیت در گذشتهی ما. فردیتی که همیشه ناکام مانده، یا در پستو و یا در پیشگاه آینه در سکوت
گذشته است.