تحول

1,189

 

 

خوب ظاهراً رو ز به روز داریم فقیرتر می‌شویم. اوضاع به سمتی یورش می‌برد که ما را توان مقابله نیست اما همیشه توان مشاهده هست کتاب بخوانیم بیشتر مشاهده خواهیم کرد.

این روزها در حال تجربه‌ی وضعیتی هستم که دانسته‌های من را ندیده می‌گیرد انگار که هیچ نمی‌دانم انگار که مایی نبودیم که شدیم این.

شعر و نوشته های هنرمندان نیازمندیهای مردم نیستند، بلکه بیانگر آرزو و آمال پیشرفته ترین مردمند.

آنتوان چخوف

۲

 

تحول نام داستان کوتاهی از چخوف است. داستان یک دزدی، داستان یک تفتیش و داستان یک اعتراف و از همه والاتر داستان یک عصیان و تحمل نکردن یک توهین.

 

چخوف، چخوف نازنین د ر موقعیتی شفاف و کوچک ما را به اعماق می‌برد. اعماق این روزهای ما.

کسی از مال نداشته‌اش ادعای دزدی می‌کند و مالک اصلی از اموال خود می‌دزد.

رفتارهای که در محیطی مستبدانه ممکن خواهد بود، خودم دزد مال خودم باشم.

موقعیت افسرده وجدان معذب در این موقعیت که خود را دزد مال خود بدانی.

شخصی که این موقعیت را تجربه کند خالی از عزت‌نفس و خالی از خویشتن خواهد شد. اعترافش هم راه به‌جایی نخواهد برد، جز نمایشی از له‌شدگی نخواهد بود.

تنها راه این است که اهانت و نفرت را احساس کنی و در برابرش انتخاب کنی خودت باشی، راه خودت را انتخاب کنی و به راه خودت بروی.

راهش برهم زدن این دور باطل دزدی است، او از من می‌دزد من از او.

۳

هر تیغه علف، فرشته خودش را دارد. فرشته‌ای که بر روی آن خم می‌شود و زمزمه می‌کند: رشد کن. رشد کن. (تلمود)

 

 

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.